قلب يخي من ... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : ~ bArAn ~
يه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :
خانوم معلم من باید برم کلاس سوممعلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟ اونممیگه : آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم تویزنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تودفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تودفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چندتا میشه اونم میگه نه تا دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادودو تا همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگهبه نظر من این میتونه بره کلاس سوم خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوالکنم میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟ مدیرهابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده : پا دوباره خانوم معلمهمیپرسه: پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم مدیرهدهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده : جیب دوباره خانوم معلمه سوالمیکنه: اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها رویسه پا تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده : دست دادن باز معلمهسوال میکنه : بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میادبیرون شل و چسبناک مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه کهپسره میگه: آدامس بادکنکی دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه روبزارید کلاس پنجم من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم ![]() نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||||
![]() |